متن کامل مقاله سیلوانا سلمانپور در کنفرانس مسکو با عنوان «واژه‌شناسی و واژه‌نامه‌نویسی گویشی در ایران بر مبنای گویش اوزی»

ساخت وبلاگ

 «واژه‌شناسی و واژه‌نامه‌نویسی گویشی در ایران بر مبنای گویش اوزی»

اوز امروز : به مناسبت ۲۰۰ سالگی انستیتوی شرق‌شناسی فرهنگستان علوم روسیه، کنفرانسی از ۱۴ تا ۱۶ فروردین (مصادف با ۴ تا ۶ آوریل) در مسکو برگزار شد.

سیلوانا سلمان‌پور شاعر بلندآوازۀ اوزی مقیم امارات، یکی از مدعوین این کنفرانس برای ارائۀ مقاله بود که امکان حضور در این کنفرانس را نیافت، اما مقالۀ وی با عنوان «واژه‌شناسی و واژه‌نامه‌نویسی گویشی در ایران بر مبنای گویش اوزی» توسط «دکتر الا مولچانوا» زبان‌شناس مشهور روسی ارائه شد.

در این کنفرانس که ۶۴ شرق‌شناس و زبان‌شناس حضور داشتند، بیش از ۲۰ واژۀ«اوزی» معرفی شد و تعدادی عکس از مناظر و ابزار «اوز» نمایش داده شد

متن کامل مقالۀ نگارش واژه‌ها و واژه‌نامه‌های گویشی در ایران بر مبنای گویش اوزی

پیش از آنکه به سراغ واژه‌های گویش اوزی برویم، بهتر است اندکی با « اوز» آشنا شویم.

شهر «اوز» در ایران، استان باستانی فارس، جنوب شهر تاریخی شیراز و در منطقۀ لارستان کهن قرار دارد. از نظر تاریخی با نگاهی به تاریخ لارستان می‌توان پی برد که لارستان از جمله مناطقی است که آریایی‌های جنوبی پس از تصرف فارس یا همزمان با آن، به‌عنوان محل سکونت برگزیدند و می‌توان گفت همچون لار و خنج که در منطقه از تاریخی بسیار کهن‌ برخوردارند، قبل از اسلام، ‌آباد بوده است.

وجود قلعۀ «پرویزه» یا « پَروِدَه» در ۵ کیلومتری شرق اوز و همچنین وجود باقی‌ماندۀ آتشکدۀ «آذرفَرَنبَغ» در ۶۰ کیلومتری شهر اوز، گویش مخصوص منطقه که بازماندۀ زبان پهلوی است و واژه‌هایی با اصل پهلوی که در گویش اوزی به‌وفور موجود است، همه نشان از قدمت این منطقه تا عهد باستان دارد.

زبان و گویش مردم اوز

زبان مردم اوز دنبالۀ زبان فارسی جدید از شاخۀ غربی یا همان فارسی دری است که ریشۀ قدیمی‌تر آن به زبان پهلوی ساسانی یا فارسی میانۀ جنوبی می‌رسد. زبان پهلوی که زبان رایج دورۀ ساسانیان و زبان مردم این منطقه نیز بوده، هنوز تا حدودی باقی مانده و مورداستفاده است.

با توجه به تحقیقات و مقالات نویسندگان، مورخان و پژوهشگران منطقۀ لارستان کهن، آنچه مسلم است، مردم اوز به زبان لارستانی و گویش اوزی که ادامۀ زبان ایرانی باستانی است صحبت می‌کنند. وجوه تشابه آن با فارسی باستان و فارسی میانه (پهلوی) بسیار است و با فارسی از یک گروه است. این زبان در زمینۀ تاریخ زبان فارسی یکی از مهم‌ترین زبان‌ها و نزدیک‌ترین آن‌ها به زبان فارسی رسمی است.

وسعت کاربرد این زبان به حدی بود که تا قرن چهارم هجری (هزار سال پیش) آثار مهمی به زبان پهلوی در دست است. مفعول باواسطه و افعال متعدی و ضمایر، از وجوه مشترک زبان لارستانی و فارسی باستان و میانه (پهلوی) است. برای مثال:» اُم گُت» از مصدر «گُتَه» ماضی اول‌شخص مفرد به معنی «گفتم»، همراه با «اُم» ضمیر متصل اول‌شخص مفرد است. این ضمایر (اُم، اُت، اُش) و … با مصدر «دِدَه» در گویش اوزی زبان لارستانی به‌صورت «اُم دی، اُت دی، اُش دی» صرف می‌شوند. دقیقاً مشابه صرف اوستایی است با مصدر «دیدن» که به‌صورت «اُم دیت، اُت دیت، اُش دیت» آمده است.

تشابه واژگان لارستانی با واژگان زبان پهلوی در برخی موارد به حدی است که می‌توان کلماتی را نام برد که پس از گذشت قرن‌ها، هنوز با همان تلفظ و معنا به کار برده می‌شوند؛ مانند: «خَرس» به معنی «اشک» و یا « دُت» به معنی دختر و «پُس» به معنی پسر و یا «شیشتَه» به معنی خمیر کردن یا سرشتن و غیره.

به هر حال از اساسی‌ترین عوامل شکل‌گیری هر تمدنی، زبان است و زبان لارستانی با گسترۀ جغرافیایی وسیع در جنوب ایران و گویش‌های مختلف در شهرها و بخش‌های گوناگون و علاوه بر منطقۀ لارستان فارس و برخی از سواحل و جزایر ایرانی، در کشورهای حاشیۀ خلیج فارس همچون امارات متحدۀ عربی، قطر، بحرین و به درجۀ کمتر کویت و عمان، همچنان در طول تاریخ کهن‌ خود توانسته است تداوم یابدگرچه از گزند روزگار در امان نمانده است و بیش از آنکه تأثیر گذاشته باشد، تأثیر پذیرفته است؛ اما همچنان اصالت جامعه با تداوم آن حفظ شده است.

پژوهشگران، مورخان، نویسندگان و شاعران منطقۀ لارستان در زمینۀ زبان لارستانی

در پنجاه سال گذشته محققان و نویسندگان نامداری همچون: احمد اقتداری، دکتر عبدالمجید ارفعی، دکتر محمدباقر وثوقی، لطفعلی خنجی، شادروان حسن فرامرزی، شادروان علی‌محمد حق‌شناس لاری، احمد حبیبی، صادق رحمانی، عبدالنبی سلامی و پژوهشگران دیگری که تحقیقاتی جامع و آثاری ارزنده در زمینۀ فرهنگ و زبان لارستانی پدید آورده‌اند و شاعران بومی‌سرای جنوب کشور که آثاری به این زبان به چاپ رسانده‌اند یا در حال حاضر با استفاده از فن‌آوری مدرن، سایت‌ها و وبلاگ‌های فعالی را اداره می‌نمایند، گام‌هایی ارزنده در معرفی و حفظ این زبان کهن‌سال برداشته‌اند.

به غیر از استادان و یا نگارندگانی که خود گویشور زبان لارستانی بوده یا هستند، استادان غیرلارستانی همچون: دکتر ابراهیم پورداوود، دکتر ایران کلباسی، دکتر علی اشرف صادقی، دکتر بدیع‌الزمان قریب و دکتر ژاله آموزگار در مقالات علمی قابل‌توجه خود، به این زبان پرداخته‌اند، و نیز زبان‌شناسان و محققان برجستۀ بین‌المللی همچون: کوجی کامیوکا استاد زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه توکیو ژاپن، دکتر النا مولچانوا زبان‌شناس و متخصص زبان‌های ایرانی « نه‌تنها فارسی» و پژوهشگر فرهنگستان علوم روسیه؛ مسکو، پرفسور «شروو» استاد و محقق زبان‌شناسی در دانشگاه کلمبیا، نیویورک، آمریکا در مقالات علمی و ارزندۀ خود شناساندن این زبان را در خارج از مرزهای ایران به انجام رسانده‌اند، که تلاش همۀ این بزرگواران شایستۀ قدردانی است. اما در حد اطلاعات موجود و البته با توجه به سکونت نگارنده در خارج از ایران، در زمینۀ «نگارش به زبان لارستانی» هنوز کاری جامع و کامل صورت نگرفته است و چشم امید قلم‌به‌دستان منطقه به استادان زبان‌شناسی و آواشناسی جهت حل مشکل نگارش و دستیابی به یک رسم‌الخط واحد است. این موضوع و مشکلات نگارش را جداگانه عرض خواهم کرد.

مطالب فوق از کتاب «سرود دشت زلاوز» تألیف و سرودۀ سیلوانا سلمان‌پور، نشر همسایه، تهران، سال ۲۰۱۲ میلادی برگرفته شده است.

اما موضوع مقالۀ ما در این کنفرانس نگارش واژه‌ها و واژه‌نامه‌های گویشی در ایران بر مبنای گویش «اوزی» است. اگرچه جمعی از شاعران و نویسندگان اوزی و البته با اختلاف بسیار از نظر کیفیت و کمیت و نیز در سطوح علمی، عملی، فکری و با جدیت و پشتکار، به سرودن شعر یا نگارش متونی در زمینۀ زبان لارستانی و گویش اوزی توجه و تأمل دارند، آثاری به چاپ رسانده‌اند و یا در سایت‌ها و وبلاگ‌های مختلف همچون وبلاگ «گپ و لپ» به مدیریت «عنایت‌الله نامور» دستاوردهای خود را در اختیار علاقه‌مندان قرار می‌دهند (که متأسفانه امکان ذکر نام آنان در این مجال کوتاه نیست)، اما از نشر واژه‌نامه یا فرهنگ زبان اوزی زمان زیادی نمی‌گذرد.

جالب است که اولین واژه‌نامه به گویش اوزی، به زبان انگلیسی در سال ۲۰۰۷ میلادی توسط دکتر «سعید محمودیان» که اهل اوز و ساکن کشور آمریکا هستند، در ویرجینیای آمریکا به چاپ رسیده استاین واژه‌نامه که دانشنامۀ لارستانیکا یا Encyclopedia LARESTANICA نام دارد، در ۳۱۰ صفحه و با نگارش واژه‌ها به حروف فارسی و انگلیسی و توضیح و معانی به زبان انگلیسی منتشر شده است.

در سال ۲۰۱۱ مجموعه شعرهای «فاروق ضیایی» اهل اوز و ساکن امارات متحدۀ عربی, تحت عنوان «بستنه» در ۲۵۶ صفحه توسط انتشارات نوید شیراز به چاپ رسید

در ابتدای کتاب اتوبیوگرافی شاعر و سپس متنی اجمالی در مورد جایگاه زبان یا گویش اوزی قرار گرفته و پس از آن، شعرها همراه با ترجمۀ فارسی و آوانگاری و در آخر هر شعر واژگان گویشی آن نیز همراه با معنای فارسی آمده است. در صفحات آخر کتاب عکس‌هایی از آثار تاریخی شهر و بخش اوز به چاپ رسیده است.

سپس کتاب «سرود دشت زلاوز» اثر این‌جانب «سیلوانا سلمان‌پور» اهل اوز و ساکن امارات متحدۀ عربی, در ۵۲۵ صفحه در سال ۲۰۱۲ میلادی توسط نشر همسایه در تهران به چاپ رسید.

این کتاب در حقیقت مجموعه‌ای از شعرهای انتخابی من به گویش اوزی همراه با ترجمۀ فارسی و آوانگاری شعرهاست که در ابتدای این کتاب مطالبی در معرفی شهر اوز، وضعیت تاریخی، فرهنگ و خصایل عمومی مردم، اتوبیوگرافی، فعالیت‌های فرهنگی خود و دیگر لارستانی‌های ساکن امارات متحده عربی و سپس زبان و گویش اوزی و مشکلات نگارش و آوانگاری و ترجمه را نوشته و توضیح داده‌ام، که این مطالب ۷۵ صفحه از کتاب را دربر گرفته است و سپس شعرها قرار گرفته‌اند. در بخش پایانی بیش از ۸۰ صفحه از کتاب به واژه‌نامه اختصاص دارد. در این بخش ۱۱۹۵ واژه و اصطلاح همراه با ترجمۀ فارسی و آوانگاری جای گرفته است.

اما در دو کتاب فوق واژه‌هایی که به زبان فارسی معادل‌گذاری شده‌اند، واژگانی هستند که در شعرهای این دو کتاب استفاده شده‌اند و شامل تمام واژگان موجود در گویش اوزی نیست.

در سال ۲۰۱۷ میلادی کتابی با نام  «واژه‌نامۀ گویش مردم اوز» اثر نسرین انصاف‌پور و محمدرفیع ضیایی؛ اهل اوز و ساکن تهران توسط نشر اختران در ۱۲۸۰ صفحه به چاپ رسید.

این کتاب تا این تاریخ جامع‌ترین و مفصل‌ترین واژه‌نامۀ گویش اوزی همراه با اصطلاحات، مصدرها، ضرب‌المثل‌ها و دستور زبان گویش اوزی است.

در ابتدای این کتاب گرامیداشت یاد «محمدرفیع ضیایی» پژوهشگر، کاریکاتوریست و نویسندۀ این کتاب آمده است که متأسفانه پیش از انتشار آن، دار فانی را وداع گفت و حاصل سال‌ها تلاش خود و همسرش «نسرین انصاف‌پور» را ندید.

سپس خلاصه‌ای از فهرست آثار و جوایز و فعالیت‌های ایشان، پیش‌گفتار، جایگاه گویش اوزی در زبان‌ها و گویش‌های ایرانی، دستور زبان اوزی، ویژگی‌های گویش اوزی و صرف افعالی از چند مصدر در زمان‌های مختلف به قلم هر دو نویسندۀ این کتاب و مطالبی دربارۀ اوز شامل موقعیت جغرافیایی، تاریخی، علمی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و زبان و گویش اوزی به قلم «منصور فقیهی‌نژاد» شاعر و نیکوکار نامدار اوزی که نقشی انکارناپذیر در اتمام و چاپ این اثر ارزنده را به عهده داشته‌اند، به چاپ رسیده است که در مجموع ۱۵۴ صفحه را به خود اختصاص داده ‌است.

در ابتدای پیش‌گفتار این کتاب به قلم شادروان محمدرفیع ضیایی آمده است

«در تدوین این کتاب، گویش اصیل مردم اوز موردنظر ما بود و طبعاً باید بیشتر به واژه‌هایی توجه می‌کردیم که پدران و مادران ما به کار می‌بردند یا می‌برند و نه واژه‌هایی که امروز به کار می‌برند. به همین جهت چون مدارک نوشتاری اندکی دربارۀ این گویش وجود داشت، کوشیدیم زبان محاوره‌ای مردم را ضبط کنیم و این کار طی بیش از یک دهۀ گذشته در فرصت‌های مختلفی که پیش می‌آمد انجام شد. با بسیاری از گروه‌های شغلی گفتگو کردیم و از چگونگی شغل آن‌ها در گذشته‌های دور و ابزار و وسایلی که مورداستفادۀ آن‌ها بوده و امروز دیگر کسی حتی نام آن‌ها را نمی‌داند، جویا شدیم.»

و در جایی دیگر از این پیش‌گفتار آمده است:

«بسیاری از مشاغلی که در گذشته وجود داشته و نیازهای مردم را در آن دوره تأمین می‌کرده، دیگر امروزه به سبب پیشرفت تکنولوژی و بالا رفتن سطح زندگی مردم، از بین رفته و در نتیجه باعث شده که واژگان مربوط به آن حرفه‌ها هم به‌مرور فراموش شود. این موضوع لزوم ثبت این‌گونه واژگان را دوچندان می‌کند.»

در جای‌جای این کتاب طرح‌هایی از زندگی و یا ابزار زندگی مردم به چشم می‌خورد که کاریکاتوریست معروف محمدرفیع ضیایی کشیده‌اند و یا عکس‌هایی که خود ایشان از صحنه‌های موردنظر تصویربرداری کرده بودند. در بخش «ویژگی‌های گویش اوزی» این کتاب، ۲۹ ویژگی در ۱۴ صفحه توضیح داده شده که بسیار قابل‌توجه و تأمل است.

در این بخش با توجه به نظرهای دکتر فریدون جنیدی، استاد پورداوود، علامه دهخدا در مقایسۀ تشابه، تغییر و تبدیل واژه‌ها در زبان‌های پهلوی، اوستایی و فارسی باستان و میانه، نزدیکی و تشابه بسیاری از واژگان در گویش‌های لارستانی را با زبان‌های نامبرده نشان داده‌اند که بسیار ارزشمند است. در مواردی از این ویژگی‌ها نیز به مشکلات نگارش پرداخته‌اند.

در ویژگی شمارۀ «۱» در صفحۀ ۳۱ می‌نویسند: «بنا را بر آن گذاشتیم که آنچه را در تلفظ و صوت درمی‌آید، همان‌طور که گفته می‌شود، بنویسیم

در همین دو سطر به‌سادگی و صراحت تکلیف را روشن می‌کنند، اما با تجربه‌ای که در این زمینه طی سال‌های طولانی دارم، به‌خوبی می‌دانم که دشواری از همین‌جا آغاز می‌گردد! اصوات را چگونه بنویسیم؟ اصواتی که در این گویش وجود دارد اما در فارسی معادل آن‌ها موجود نیست! مشکلات نوشتاری که نویسندگان دیگر نیز با آن روبه‌رو شده‌اند و یا توضیح داده‌اند اما راهکار مشترکی نیافته‌اند و در نهایت هر یک به طریقی سعی در نگارش واژه و تسهیل خوانش آن با تلفظ درست یا نزدیک به تلفظ درست نموده‌اند که در برخی از این موارد اختلاف‌نظرهایی وجود دارد

برای مثال، در همین بخش، ویژگی شمارۀ ۱۲ در صفحۀ ۳۶ اشاره به یکی از مشکلات نوشتاری است که نویسندگان دیگر نیز به آن پرداخته‌اند. نوشتن اصواتی که به‌صورت کشیده یا کوتاه یا نه کشیده و نه کوتاه با چیزی بین فتحه و ضمه و الف ادا می‌شود. مثل «ما و تا» به معنی «من و تو» که در این مورد ضیایی و انصاف‌پور به‌صورت (اُ) الف همراه با ضمه نوشته‌اند و سلمان‌پور در بخش مشکلات نگارش صفحۀ ۴۸ کتاب «سرود دشت زلاوز» به‌صورت (ا) الف همراه با الف مقصوره نوشته است. او مشکلات نگارش را در ۸ صفحه و با ۷ مورد توضیح داده است.

یا در نگارش حرف (ه) غیرملفوظ, ویژگی شمارۀ ۲ در صفحۀ ۳۱ ضیایی و انصاف‌پور نوشته‌اند: «های (ه) غیرملفوظ را که در آخر کلمات می‌آید و در نوشتار فارسی کنونی حرف ماقبل آن مانند کسره عمل می‌کند، در گویش اوزی به‌صورت فتحه درمی‌آید؛ مانند: کِردَه، اُندَه، دِدَه و … ما با حذف (ه) بر فتحۀ آخر تأکید کرده‌ایم؛ مثل: کِردَ، اُندَ، دِدَ و … اصطلاحاً«های» غیرملفوظ را به کار نبرده‌ایم مگر در مواردی که در بیان، تأکید بر آن بوده» و توضیحاتی بیشتر که در این مجال کوتاه نمی‌گنجد.

 سلمان‌پور در بخش مشکلات نگارش که از صفحۀ ۴۱ آغاز می‌گردد، پس از توضیحاتی در مورد دشواری‌های نگارش در صفحۀ ۴۸ به برخی حروف و آواهایی که در نگارش، بیشترین مشکلات را دربر دارند، می‌پردازد. این حروف عبارتند از: الف، ع، ق، ک، و، ه، ی و برخی کلمات مترادف. او در مورد حرف «ه» در صفحۀ ۵۳ می‌نویسد: «حرف «ه» در آخر کلماتی چون: «گَرمِه = گرم است» یا «سَختِه = سخت است» و «هَستِه = هست» و غیره باید نوشته شود یا خیر؟ گرچه در مواردی نویسندگان ارجمند در متون خود آن‌ها را به‌صورت «گرمِ و سختِ و هستِ» با استفاده از کسره و حذف «ه» نگاشته‌اند و شاید توجیه آنان تفاوت تلفظ حرف ماقبل «ه» باشد که تلفظ کسره نسبت به «ه» در آخر کلمه به تلفظ دقیق نزدیک‌تر است اما از آنجایی که «ه» در آخر این کلمات به معنی «است» می‌باشد، قرار دادن آن را در انتهای واژه ضروری یافتم.» وی سپس توضیحاتی دیگر را نوشته است که در اینجا مجال آن نیست.انصافپور و ضیایی با وجود توضیحاتی در نگارش «ه» و موارد مربوط به آن، به این مورد نپرداخته‌اند. با جست‌وجو در واژه‌نامه و نگاه به برخی واژه‌ها مشخص می‌شود که ایشان نیز به حذف «ه» حتی در مواردی که به معنای «است»می‌باشند، اقدام کرده‌اند؛ مثل واژۀ «چِدِ = رفته است» در صفحۀ ۵۷.

به هر حال با وجود تعداد اندک متون گویشی از دیرباز تا امروز و نبودن خط‌الرسم معین و مشخص علمی، نگارش تا حدودی طبق نظر نویسندگان متن‌های گویشی انجام ‌گرفته و می‌گیرد. نویسندگانی که به این موضوع اهتمام بیشتری ورزیده‌اند، تلاش کرده‌اند با استفاده از نشانه‌های آوایی بر اساس الفبای آواشناسی بین‌المللی، تلفظ درست را برای خوانندگان و پژوهشگران غیربومی یا بین‌المللی آسان سازند. انتظار می‌رود در آینده‌ای نه‌چندان دور با دقت و توجه شاعران و نویسندگان و به‌ویژه زبان‌شناسان علاقه‌مند، مشکلات نگارش برای گویشوران و نویسندگان این زبان کهن‌سال برطرف گردد.

لازم به یادآوری است که هیچ‌کدام از شاعران و نویسندگان نامبرده، متخصص زبان‌شناسی نیستند بلکه عاشقانی هستند که تنها با عشق و تلاش و تحقیق و مطالعه، چنین آثاری را پدید آورده‌اند.

نظر شما را به برخی واژگان در زمینه‌های ساخت‌وساز, کشاورزی, آبیاری, پوشش و زینت‌آلات و برخی مواد غذایی جلب می‌کنیم.

آچار = ترشی 

اَرخلوک = ارخالق

اَرده- هَرده = آسیاب کردن کنجد 

اُرما = خرما

اِشکاندیر = فلاخن

بادزَن = بادبزن

بادگیر جایی که باد را جمع کرده و به‌طرف اتاق یا اتاق‌هایی هدایت می‌کند (همچنین به معنی قسمتی از سر قلیان که در قدیم بیشتر از جنس نقره ساخته می‌شد). 

بَلَه = پوششی پارچه‌ای به شکل مستطیل و شال‌مانند به‌صورت روسری نازک برای زنان

بَزیار = آبیار، زارع، برزگر

بُنِ بلندی = بام طبقۀ دوم خانه

باستُنه = نام محلی در شمال اوز با چندین نخلستان

پَرواند = طنابی ضخیم که به‌وسیلۀ آن از تنۀ درخت نخل بالا می‌روند

پِش دالو = پیش دالان، فضایی در جلوِ درِ خانه 

پَن دری = پنج دری (همراه با توضیحات)

پَن فَخ = چوب دوم که روی بالار یا فرست می‌گذاشتند، بالاگر 

جی کَله = اتاق زمستانی 

چا اُ گاله – چپه گاوی= چاه دولابی بزرگ همراه با سطح شیب‌دار که در پشت چاه ایجاد می‌شد و گاو برای کشیدن دلو از چاه از آن سطح پایین می‌رفت.

چادار = چاه‌دار، زارعی محلی که چاه دارد و در زمین اطراف چاه زراعت می‌کند.

چُنبُر/ چُمبِر= طوق و دستبندی پهن از طلا که روی سطح آن زائده‌هایی از طلا به‌صورت مخروط کار شده است

دُکونچی= آستگ، آستانه، درگاه

زَرخَره = پارچه‌ای ضخیم و مقاوم که بر روی گردن گاو می‌اندازند و یوغ را روی آن قرار می‌دهند (همچنین به معنای پیش‌بند کودکانه).

کُرِه= آتشدان، کوره، اجاق آتش 

لِسَه= مترسک

مِشکال= میرشکار

نَرُک = ولرم، چیزی که نه گرم باشد و نه سرد

 هاس آزَتَ = آسیاب دستی درست کردن

لازم به یادآوری است که انتخاب واژگان و ترجمۀ آن‌ها و ترجمۀ کل مقاله به زبان روسی به‌وسیلۀ رئیس آکادمی زبان‌های ایرانی در فرهنگستان علوم روسیه و زبان‌شناس نامدار خانم دکتر «النا مولچانوا» انجام گرفته است. با سپاس فراوان از زحمات این بانوی بزرگوار.

از لطف و یاری آقایان منصور فقیهی نژاد و محمد فقیهی در اهدای کتاب، دکتر مرتضی اسماعیلی و محمدرضا رحیمی برای همکاری در تهیه عکس‌های مربوطه قدردانی می‌کنم.

پایگاه اطلاع رسانی مربوطی...
ما را در سایت پایگاه اطلاع رسانی مربوطی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : حاجی پور marbooti بازدید : 279 تاريخ : پنجشنبه 13 ارديبهشت 1397 ساعت: 13:03

خبرنامه